رفتی وتنها تر از تنها شدم
رفتی وتنها تر از تنها شدم
بی کسی وامانده ای رسوا شدم
قسمتم از عشق تنها پنجره ا ست
بغض سنگینی میان حنجره است
سهم من از تو فقط دلخستگی ست
در میان این قفس پربستگی ست
برده ای دیگر زخاطر کیستم؟
گوئیا در خاطرت من نیستم
روزهایم پر شداز دلواپسی
گم شدم در کوچه های بیکسی
گشته شبهایم سیاه و بی چراغ
دیگر از حالم نمی گیری سراغ
من که بعد از تو دگر دل مرده ام
سهمی از تنهایی ات را برده ام
پشت دل در ماتم هجرت نشست
بی کسی وامانده ای رسوا شدم
قسمتم از عشق تنها پنجره ا ست
بغض سنگینی میان حنجره است
سهم من از تو فقط دلخستگی ست
در میان این قفس پربستگی ست
برده ای دیگر زخاطر کیستم؟
گوئیا در خاطرت من نیستم
روزهایم پر شداز دلواپسی
گم شدم در کوچه های بیکسی
گشته شبهایم سیاه و بی چراغ
دیگر از حالم نمی گیری سراغ
من که بعد از تو دگر دل مرده ام
سهمی از تنهایی ات را برده ام
پشت دل در ماتم هجرت نشست
ادامه مطلب
[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 4:0 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]